یادگارِعُمر آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان دو شنبه 16 تير 1393برچسب:کاشی رحمة الله علیه, :: :: نويسنده : علی
کاشی، حسن آملی المولد و المنشاء، کاشانی الاصل، امامی المذهب، کاشی اللقب و گاهی به «احسن المتکلمین» ملقب از افاضل شعرای قرن هفتم هجرت و یا خود اوائل قرن هشتم را نیز دیده، شاعری است ماهر و متقی و جلیل القدر و عظیم الشأن و معاصر «علامۀ حلی (ره)» متوفی به سال ٧٢٦ ه.ق. و در محبت خانوادۀ رسالت (ص) قلباً و لساناً قدمی ثابت و قلبی راسخ داشته و مدایح بسیاری در حق ایشان گفته و به جز مدیحۀ ایشان اصلاً شعری نگفته و پیرامون مدح اکابر وقت خود نگردیده و از آثار قلمی اوست : شمارِ جود تو، برناید ار شود به مَثَل و از تذکرۀ دولتشاهی نقل است که ملاحسن کاشی بعد از زیارت مکه و مدینه به زیارت حضرت امیر المؤمنین (ع) مشرف شده و در مُحاذی باب حرم ایستاده و قصیدۀ خود را فروخواند که مطلع آن این است : ای به دور آفرینش پیشوای اهلِ دین پس در همان شب آن حضرت را در خواب دید که بدو فرمود که از راه دور آمده ای و در عُهدۀ ما دو حقّ داری یکی حقّ مهمانی و یکی هم حقّ صلۀ شعر؛ اکنون به بصره رفته، و به تاجری مسعود بن افلح نامی که در آنجا است سلام ما را رسانده و بگو که در سفر بحر عُمّان که کشتی تو مُشرف به غرق بوده هزار دینار (معادل هزار اشرفی طلای هیجده نخودی) برای ما نذر کردی که کشتی و متاع آن به سلامتی به ساحل نجات برسد اکنون آن نذر را وفا کن و بعد از این جمله فرمود که آن هزار دینار را گرفته و در ضروریات خود صرف کن پس ملاحسن از خواب بیدار شده و به بصره رفته و پیغام آن حضرت را به همان تاجر رسانده پس تاجر از کثرت فَرَح نزدیک به حال غشوه شده و سوگند خورد که آن قضیه را به کسی نگفته بوده است فی الحال آن هزار دینار تسلیم ملاحسن کاشی نموده و به شکرانۀ آن نعمت عُظمی خلعتی فاخر هم علاوه کرده و ولیمه ای به سزا به فقرا داد باری کاشی را حکایات طریفه ای است که در رسوخ او در عقیدۀ امامیه و تبرّی او از منافقین برهانی قاطع هستند و در زمان سلطان محمد خدابنده به سلطانیه رفته و از شعرای مجلس عالی وی بوده و هم در آنجا وفات کرده و در سمت قبلۀ آن شهر مدفون و مزار اهالی آن دیار است و با موافق آنچه در ذریعه از سید حسن صدر نقل کرده قبر کاشی بنابر مشهور در بلدۀ کاظمین درحجرۀ شبکه داری است که به بازار کهنه باز شده و نزدیک مقبره ای است که بنام سید مرتضی مشهور است و در سال ٣٥٣ ه.ق. آن بازار خراب و آن حجره ملحق به جاده گردیده است. |
|||
|